سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
به دوستان گل
سال نو مبارک
با تو از خاطره ها سرشارم. جشن نوروز تو را کم دارم
سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم . . .
::
بارانعشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی
رنگند
از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی . . .
مهران فهیمی...برچسب : نویسنده : فاطمه و فریبا mehranf2 بازدید : 431
مهران فهیمی...
برچسب : عکس,مهران فهیمی, نویسنده : فاطمه و فریبا mehranf2 بازدید : 552
برچسب : نویسنده : فاطمه و فریبا mehranf2 بازدید : 476
اینم آهنگ جدید از مهران فهیمی
دانلود آهنگ با کیفیت ۳۲۰ MP3
دانلود آهنگ با کیفیت ۱۲۸ MP3
برچسب : نویسنده : فاطمه و فریبا mehranf2 بازدید : 510
زمانی كه پدرم به من گفت: وقتش است ازدواج كنم، نمیدانستم عاقبتش سر از پشت میلههای زندان درآوردن باشد. چون آن لحظه انگار داشت افكارم را به زبان میآورد. افكاری كه مدتها ذهنم را به خود مشغول كرده بود، برای همین كانال تلویزیون را عوض كردم، اما به جای اینكه به تصویر خیره شوم، سرم را پایین انداختم.
مادرم كه چشمهایش از ازدواج قریبالوقوع من میخندید، سینی چای و شیرینی را زمین گذاشت و گفت: ایشاا... خوشبخت شی مادر!
پدرم هم سرتكان داد: بله... اگر آستین بالا نزنیم شاید خیلی دیر شود و مجبور بشیم ترشی بیندازیمت!
و همه از این شوخی خندیدند جز من كه مطمئن بودم تا بناگوش سرخ شدهام. من هیچ وقت خانم اسعدی؛ مادر مرجان را ندیده بودم یعنی رفت و آمد خانوادگی نداشتیم. اما شده بود كه مادرم درباره خانم اسعدی حرف زده باشد. زنی كه یك تنه بچههایش را بزرگ كرده و نصف دنیا را هم با پولی كه از پدرش ارث رسیده، گشته بود. من بیتجربهتر از این بودم كه بخواهم سوالی درباره مرجان بپرسم در ضمن رویم هم نمیشد. بیعلت نبود كه دوستان به من لقب فرشید سر به زیر داده بودند. گاهی خودم از خجالت ذاتیام عذاب میكشیدم و خودخوری میكردم. تازه در شركت تعمیرات كامپیوتر با یكی از دوستانم شریك شده بودم. به گذشته كه نگاه میكردم میتوانستم با اطمینان بگویم تا آن زمان زندگی خوبی داشتهام. خاطرات خوشی از سربازی و دبیرستان برایم به یادگار مانده بود. درسخوان بودم و راحت كنكور قبول شدم و در دانشگاه هم كار دانشجویی داشتم و هم خیلی سریع واحدها را پاس میكردم. گاهی آخر هفته با دوستان، شمال میرفتیم گروه شش نفرهای بودیم كه همه با هم جور بودیم انگار همهمان را با هم قالب گرفته باشند.
مهران فهیمی...
برچسب : نویسنده : فاطمه و فریبا mehranf2 بازدید : 476
پسر : ضعیفه! دلمون برات تنگ شده بود...اومدیم زیارتت کنیم!
دختر : تو باز دوباره گفتی ضعیفه؟؟؟
پسر : خوب... «منزل» بگم چطوره !؟
دختر : واااای... از دست تو!!!
پ: باشه... باشه...ببخشید «ویکتوریا» خوبه ؟
پ: باشه بابا... تو «عزیز منی»، خوب شد؟... آَشتی؟
د: آشتی، راستی... گفتی دلت چی شده بود؟
پ: دلم ...!؟ آها یه کم می پیچه...! از دیشب تا حالا .
د: ... واقعا که...!!!
مهران فهیمی...
برچسب : نویسنده : فاطمه و فریبا mehranf2 بازدید : 537
سرنوشت کیهانی شما
فروردین+ فروردین = پیوندی آتشین
فروردین+اردیبهشت = پیوندی کاملا عشقی
فروردین+خرداد = خوش دل و امیدوار
فروردین+تیر = اختلاف فراوان
فروردین+مرداد = شدید
فروردین+شهریور = سرد و گرم
برچسب : نویسنده : فاطمه و فریبا mehranf2 بازدید : 449
مهران فهیمی...
برچسب : نویسنده : فاطمه و فریبا mehranf2 بازدید : 1661
خوابي ديدم
خواب ديدم در كنار ساحل با خدا قدم مي زنم
بر پهنه اسمان صحنه هايي از زندگيم همچون برق از جلوي چشمانم گذشت.......
بقیه در ادامه مطلب...
بچه ها نظر یادتون نره خواهشا..........
برچسب : نویسنده : فاطمه و فریبا mehranf2 بازدید : 419